27 ماهگی
سلام دختر ماهم امروز خیلی خسته ام از صبح تا حالا همش کار کردم و یه لحظه وقت نداشتم استراحت کنم. راستی گلکم امروز 27 ماهگی شما تموم میشه و شما پا میذاری به 28 ماهگی. دو سال و سه ماه پیش در چنین روزی من بر روی تخت بیمارستان دراز کشیده بودم و تو نازنینم تو یه تخت کوچولوی چرخ داری کنارم بودی. حتی یک لحظه هم نمی تونستم چشم ازت بردارم. همش فکر میکردم نباید چشامو ببندم و باید همش شما را تماشا کنم. مامان جون همش میگفت بخواب و استراحت کن ولی نمی تونستم. وای یادمه بابات هم که تا شب پیشمون بود محو تماشای تو بود و تو پوست خودش نمی گنجید. مامان می گفت به محض اینکه خبر دار شد شما به دنیا اومدی با خوشحالی به پدر و مادرش یعنی پدربزرگ و مادربزرگ شما زنگ...
نویسنده :
مامانی
15:18